مشرق - سکوت نسبی رئیسجمهور، وزرا و دیگر مسئولان دولتی در قبال بحران اقتصادی جاری به سؤالی اساسی در فضای عمومی کشور تبدیلشده و بهجز کارشناسان و صاحبنظران سیاسی و رسانهها، در محافل خانوادگی و گعدههای سایهنشینی کاسبهای بیکار در هر کوی و برزنی این سؤال مطرح میشود که دلیل سکوت و بیعملی در قبال وضعیت جاری چیست؟ حالا دیگر حامیان اصلاحطلب آقای روحانی هم یکی پس از دیگری از اینکه حتی سخنرانی یکطرفه تلویزیونی رئیسجمهور هم بدون هیچ توضیحی لغو میشود و خبری از ژنرالهای پرمدعا نیست اظهار انتقاد میکنند.
متأسفانه در این خلأ اطلاعرسانی که باوجود دستور رهبر انقلاب در آخرین دیدار با مسئولان دولتی مبنی بر لزوم «حرف زدن رودرروی مسئولان با مردم و بیان شرایط» همچنان ادامه یافته است و همزمان تلاشهای قابلتأمل و شیطنتآمیزی برای انحراف افکار عمومی و پرسشگری جامعه از دولت به سوی رهبری نظام هم در فضای مجازی شدت یافته است.
در تداوم و تشدید دشمنی آمریکا و همپیمانانش با مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی شکی نیست و قطعاً بخشی از مشکلات جاری و گذشته کشور به موضوع دشمنی دشمنان مربوط است اما سابقه چهل سال گذشته مؤید این دیدگاه رهبر انقلاب است که «دولت بهشرط انجام اقداماتِ لازم، خواهد توانست بر مشکلات فائق آید و توطئههای امریکا را ناکام بگذارد». به یاد داریم که همیشه سهم این عامل در مشکلات داخلی اندک ارزیابیشده و سابقه اظهارنظر رئیسجمهور فعلی درباره مشکلات دولت گذشته و حتی بعضی از حامیان دولت هم نشان میدهد که عامل خارجی تأثیر چندانی در نابسامانیهای داخلی ندارد و عواملی چون «سوء مدیریت» عامل اصلی نابسامانیهاست. بااینهمه پذیرش اینکه این حجم از مشکلات و اینهمه بیعملی در برابر بحران پیشآمده فقط ناشی از سوء مدیریت، بیعملی و حتی اعتقاد به آموزههای لیبرال سرمایهداری غرب باشد؛ تنها ساده کردن مسئله است و فهم اینکه دلایل دیگری بهجز سوء مدیریت و ناکاربلدی و تنبلی پشت ماجرا است چندان دشوار نیست.
نوع برخورد اشخاص و دستگاههای مسئول با ویرانگری اقتصادی، حالا این گمانهها را تقویت میکند که گویا نوعی تعمد در پروژه ایجاد نارضایتی مردم از نظام وجود دارد و کدهای روشنی هست که بعضی بهجای مدیریت بحران و حل مشکلات، تلاش میکنند مردم و نظام را در تنگنای شدیدی قرار دهند تا فضا برای اعمال سیاستهای از پیش شکستخورده آنها آماده شود. توهماتی که در مرحله جدید و برجامهای آتی تبعاتی بهشدت خطرناکتر از برجام بدفرجام اولیه خواهد داشت.
با خروج آمریکا از توافق برجام مهلتی چندهفتهای برای اقدام متقابل ایران اعلام شد و ادامه برجام با حضور کشورهای اروپایی به تضمین برخورداری ایران از مزایای مطرحشده در برجام در قبال محدود کردن برنامه هستهای منوط شد، اما گویا آنچه بعدازآن در فضای اقتصادی کشور رخداده و ادامه یافته است، آشکارا صرفنظر کردن ایران از مهلت و شرایط اعلامی و پذیرش همزمان تحریمها و محدودیتها را دنبال میکند. نوع برخورد با بحران اقتصادی چند هفته اخیر عملاً شرایط ایران برای حضور در برجام بدون آمریکا را به حاشیه رانده و تلاش میشود تا فضایی ایجاد شود که جمهوری اسلامی به زیادهخواهیهای بیشتر طرفهای مقابل در حوزههای دفاعی و مسائل منطقهای تمکین کند. اینکه بعضی مسئولان دلشان خنک شده که مردم برای کفران نعمت برجام گرفتار عذاب شدید فعلی شدهاند، نوعی هراس افکنی نسبت به مقاومت در برابر برجامهای بعدی است، که روی دیگر سکه استقبال از پیشنهاد مذاکره مستقیم ترامپ است.
اما کیست که نداند که هزینه ادامه سیاستهای شکستخورده پیشین برای کشور، در شرایط فعلی خیلی سهمگینتر از بتنریزی در قلب رآکتور اتمی و تقلیل برنامه هستهای ایران به سطحی مینیاتوری است. خواسته یا ناخواسته به خاطر حذف بسیاری از نقاط قوت کشور در چند سال اخیر و ترسیم چهرهای محتاج مذاکره، با تداوم سیاستهایی که به برجامهای بعدی میاندیشند، باید سرمایههای حیثیتی سنگینتری را گرو گذاشت که تقلیل توان دفاعی کشور و ارزشهای حاکمیتی به سطح مینیاتوری و کاریکاتوری و از دست دادن قدرت و نفوذ منطقهای و محاصره در خانه بعضی از آنهاست. این خواب آشفته تعبیر خواهد شد؟!